به نام آنکه مرا آفریده
به نام آنکه مرا آفریده
دمش گرم خیلی باحاله هر وقت خودمو می بینم عشق می کنم که بابا یکی به فکر ما بوده
اونم کی
این آدمای ***و که نوک بینی شون رو میگیری نفس شون بند میاد یه دقیقه می خوای باهاشون حرف بزنی
باید زمین و آسمون رو به هم بیاری تا ...!!
اما ... ما نبودیم و او بود نمی دونم میخواست من اون رو بشناسم یا اون می خواست من رو بشناسه
خلاصه من رو آفرید
دستت دردنکنه خیلی آقایی چقدر چیزی میدونی یا اینا رو از کی یاد گرفتی ببخشید زیادی خودمونیش کردم
آخه اینجوری ساختیمون دیگه تا یه چیزی جدید می بینم سریع می خوام ته و توش رو در بیارم ببینم چه جوری
درست شده
این روزا به این کارا میگن فضولی !
آخه کارو کاسبی های ****شون کساد میشه
خودشون می رن مطابق اوامر ملوکانه آقاحسوده گوش ببعی بدبخت رو ...
ولشون کن بذار تنهایی که اومدن پیشت هر بلایی خواستی سرشون بیار
قربونت برم
- بچه ها یه دستمال دم دستون نیست ... -
خلاصه خیلی باحالی لنگه نداری
می دونم چار چشی منو میپایی اما یه کمی هم دستمو بگیر نخورم زمین دیگه
بس نیست اینقدر زخم و زیلی شدم .
خوب
واما بعد
میخوام از آخرین کلام خدا صحبت کنیم ....